کد مطلب:33543 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127
[صفحه 116] اگر چیزی واجد اجزایی باشد و این اجزاء از یكدیگر بپاشند و متفرق شوند، ویرانی حاصل می شود. و اگر این اجزاء در كنار یكدیگر قرار بگیرند و هیئت و تالیف نخستین را به شی ببخشند، آبادی به جای ویرانی می نشیند. مولوی در قصه ی پادشاه و كنیزك همین تعبیر را بكار می برد. وی در آنجا می گوید هنگامی كه پادشاه به عشق كنیزك گرفتار شد و وی را خریداری كرد، كنیزك بیمار شد و طبیبان از درمان وی درماندند. آنگاه طبیبی الهی بر بالین كنیزك آمد و درد واقعی او را تشخیص داد و: گفت هر دارو كه ایشان كرده اند بی خبر بودند از حال درون (مثنوی، دفتر اول، ابیات 105 -104) یعنی آن طبیبان درد ناشناس، به جای آبادانی، ویرانگری كرده اند، چرا كه حقیقت امر را نشناخته اند و جاهلانه با آن امر مواجه شده اند و به زعم و توهم خود به درمان اقدام كرده اند و لذا موجب افزونی بیماری گردیده اند. تا كسی ساختمان دل و روح آدمی را نشناسد و اجزاء و غذا و داروی آن را نداند و از انواع بیماری های دل خبر نداشته باشد، البته در باب آبادی و سلامت دل نیز نمی تواند سخن صوابی بگوید. آبادانی و ویرانی، معادل بیماری و سلامت هستند. این دو تعبیر در قرآن آمده است. خداوند در قرآن دلهای بیمار و نیز دلهای سالم را معرفی كرده است. برای مثال: فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا (البقره، 10) كسانی هستند كه دلشان بیمار است، یا در دل شان بیماری است و خداوند نیز بر این بیماری می افزاید. و از سوی دیگر: [صفحه 117] یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم (الشعراء، 88 -89) در آن روز- یعنی روز رستاخیز- نه مال و نه فرزند هیچ یك سودی نمی بخشند، تنها چیزی كه سود بخش است و سرمایه ی آدمی است، دل سالم و قلب سلیم است.
سخن بعدی امام (ع) در باب آباد كردن دل به یاد خداوند و چنگ زدن به ریسمان امر و نهی یا دین الهی است. در كلام امام (ع) این نكته نهفته است كه در میان آدمیان دو گونه «دل» وجود دارد. دل آباد و دل ویران. شرط آباد شدن دل آن است كه ذكر خداوند و یاد آو در دل بنشیند. از آبادانی و ویرانی می توان تصویرهای مختلفی داشت. بنابر یك تصویر ساده و اولیه
آن عمارت نیست ویران كرده اند
استعیذ الله مما یفترون
صفحه 116، 117.